با دقت به  تصویر خیره شو و بدون چکار میکنی؟! (اگه من باشم نمیبخشم هیچوقت)

 

هی رفیق!از تو چه پنهان!آدمها آنقدر دورم زده اند که بعید نیست یکی از همین روزها میدانی را به نامم کنند!

چون بیکاری باید بشینی و خوب فکر کنی و بعد یه نفر رو گیر بیاری و براش داستان درست کنی و پخشش کنی تو جامعه!!!؟؟؟

چرا باید برچسب بزنی و تهمت بدی؟؟!

اصلا به فرض اینکه یه نفر یه کاری کرده که به نظر تو بده، حالا طرف اون خداست و به کسی دیگه ای مربوط نیست و لازم نیست برا خودت ببری و بدوزی!

هرکی مسئول کارای خودشه و دخالت بی جا مانع کسب است!

هرکی باشی تو دنیا اینو باید بدونی که اگه غیبت کنی یا تهمت بزنی یا اصلا واقعیت هم بگی در صورتی که فرد مقابلت راضی نباشه باید کیفر گناهشو بکشی و جوابگو باشی؟!

خدا از حق خودش میگذره اما از حق الناس نه!

اینو به تو میگم که بدونی و هیچوقت چه درست چه غلط برا کسی حاشیه نسازی و افتراء نزنی که یقه ت گیره و حسابت با کرام الکاتبینه و بدونی که هرکی مسئول اعمال خودشه و به کس دیگه ای ربطی نداره.

شیرفهمه ! ؟ ! 

 

حواسمان باشد مقدسات را زیر پا نگذاریم(حتما منتشر کنید)

دوست عزیز و گرامی
انسان ساکت در مقابل باطل شیطان لال و اخرس می باشد.**الساکت عن الحق شیطان أخرس**
 این کفش در فروشگاههای کفش به فروش می رسد در حالی که به طور عمد روی آن نقش و کلمات ( الله - محمد - الاسلام) نگاشته شده ؛

 چون شرکت فلای فیت مرکزش در هیوستن/ آمریکا می باشد

خواهش می کنم که این را منتشر کنیدتا توطئه این شرکت به خودش برگردد و شکست سختی بخورد

( تو خریدهاتون بیشتر دقت کنید که به مقدسات توهین نکنید و مایه ی سربلندی دشمن نشین)

نان...درد...گرسنگی... این است تکلیف شب های بچه ها(حتمابخوانید)

ابراهیم ،سریع پله ها رو دو تا یکی کرد ونفس زنان اومد خونه وگفت:

مامان!حاج مرتضی برا رضا اینا یه عالمه خوراکی و میوه های خوشمزه گرفته,

تازه امشبم میخان کباب درست کنن و بخورن .چرا ما از این چیزا نمی خریم؟

طاهره یهو دلش گرفت.نمیدونست چجوری جواب ابراهیم رو بده که با این سنّ کمش نداری رو حسّ کنه.

 بی اینکه جواب ابراهیم رو بده زیر لب گفت: آخه بچّه! تو چه می فهمی جیب خالی یعنی چی؟؟؟

آقا محسن، پدر ابراهیم،حقوق کمی میگرفت وبه سختی کفاف اجاره خونه و خرج زندگی چهار نفرشون رو میداد.

یا الله...یا الله...صدای آقا محسن بود که می خواست وارد حیاط بشه.آخه حیاطشون با صاحب خونه مشترک بود.

ابراهیم همینکه صدای پدر رو شنید مثل اسفند روی آتیش یهو از جا پرید وگفت:آخ

جون بابا اومد. بدو بدو رفت طرف بابا محسن وگفت:بابا بابا میشه امشب کباب بخوریم؟

آقا محسن ابراهیم رو بغل کردو بوسید وگفت:حالا کو تا شام؟

چند ساعت بعد!...سر سفره شام! آقا محسن گوجه رو گذاشت لای نون

وگفت:ابراهیم جان!چشماتو ببند وفکر کن داری کباب می خوری.

ابراهیم چشماشو بست وبا هیجان گوجه رو گاز زد و با همون چشمای

بسته گفت:آره بابا راست میگی ها! انگار راستی راستی دارم کباب

میخورم.ابراهیم اون شب با شکم سیر خوابید چون یه کباب خوشمزه

خورده بود.امّا آسمون دل آقا محسن....بدجوری ابری بود...........


بگذار از برخی زمینی ها برایت بگویم.خبر تازه ای نیست.پا در کفش پدر

می نهیم وقصه ی تکراری سر می دهیم. ابلیسان زمان فریبمان می

دهند و چه قدر هم «نان گندم» خوشمزه است.

از بوی خوش ادکلن ها سر مستیم و بوی ملکوتی اسپندها دیگر به

وجدمان نمی آورد.گوش هائی پر از نوای جاز و... شکم هائی بی

خبر از حال همسایه ای که شب ها کودک گرسنه اش را با تصوّر

گوشتی که البتّه مزّه اش هم از یاد رفته...لای تکّه نانی می

پیچدو....بغض و نان را با هم گاز می زندو باز فردا...

حکایت سیلی و گونه های سرخ است تا مرد، مرد بماند و آبرو به حراج نرود....
   


پ ن :(آیا هنوز کبری تصمیم بزرگ می گیرد؟ پترس هنوز فداکار است؟

 یا نه! همه چوپان دروغ گویند؟!)

( این روزها بابا دیگر پول ندارد "نان"بدهد.!

                     او فقط "آب" میدهد! همراه درد و خستگی....)    

              .....و این خود بزرگترین درد است               

دعا یادتون نره . . .

هستند هنوز کسانی که چشمشان به دعای خیر دیگران است

هستند بیمارانی که  استجابت شفاعت می خواهند

و همه و همه التماس دعا دارند

شفای مریضا علی الخصوص مریض مدنظر با  نیت شفا هرچند میتونید"صلوات" بفرستید

و اگه دوست داشتید تعدادشو بگین که ثبت کنم

"الهم صل علی محـــــمد وآل محــــــمد و عجل فرجهم

یادی از سهراب سپهری....(یادگاری برا سهراب یادتون نره!)

 

به سراغ من اگر می آیید،

پشت هیچستانم .

      پشت هیچستان جایی است.

          پشت هیچستان رگ های هوا ،

         پر قاصد ها ییست که خبر می آرند،

      از گل واشده ی دورترین بوته ی خاک .

   روی شنها هم نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است

که صبح،به سر تپه ی معراج شقایق رفتم

 

پشت هیچستان ، چتر خواهش باز است:

         تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،

           زنگ باران به صدا می آید.

         آدم اینجا تنهاست

    و در این تنهایی، سایه ی نارونی تا ابدیت  جاریست .

به سراغ من اگر می آیید،

                نرم و آهسته بیایید

                 مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من.

ای مرد!  اشکال از رفتار توست! ...نه لباس زن

 
اگه مرده حیا داشته باشه حجاب زن فرقی نداره چی باشه .. اما اگه چشای مرد پاک نباشه و ذاتش بد باشه زن که پوشش کامل هم داشته باشه مردک عوضی حرف خودشو میزنه ولی خب زن خیالش راحته که مقصر نبوده.
ای مردی که چشمانت همچو جغد در گردش است بدان  که در مقابل دوربین مخفی خدا قرار داری !

یادی از دکتر شریعتی...      (با تامل بخوانید)

وقتي که ديگر نبود، من به بودنش نيازمند شدم، وقتي که ديگر رفت، من به انتظار آمدنش نشستم، وقتي که ديگر نمی ‌توانست مرا دوست بدارد، من او را دوست داشتم، وقتي او تمام کرد، من شروع کردم، وقتی او تمام شد، من آغاز شدم، و چه سخت است تنها متولد شدن، مثل تنها زندگی کردن است، مثل تنها مردن است ...

دکتر علی شریعتی / گفتگوهای تنهایی

خداوندا،برای همسایه كه نان مرا ربود، نان !! برای عزیزانی كه قلب مرا شكستند، مهربانی !! برای كسانی كه روح مرا آزردند، بخشش !! و برای خویشتن خویش آگاهی و عشق می طلبم.....

خدایا . . .

رحمتی کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد.

قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر

ایمانم افکنم، تا از آنها باشم که پول دنیا را می گیرند

و برای دین کار می کنند نه آنها

که پول دین را می گیرند و برای دنیا کار می کنند!

دنیا را بد ساخته اند ... کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمی دارد ... کسی که تورا دوست دارد ،
تو دوستش نمی داری ... اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد ... به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند ... و این رنج است ...

منتظر نمان پرنده ای بیاید و پروازت دهد , در پرنده شدن خویش بکوش

دکتر علی شریعتی / تاریخ و شناخت ادیان / صفحه178

در روزگار جهل , شعور خود جرم است !


 دکتر علی شریعتی / مقدمه کتاب کویر

به شماره ی هر دلی , دوست داشتنی هست و

دل ها هر چه شگفت ترند , عشق نیز در آن ها شگفت انگیزتر

است دکتر علی شریعتی / اسلام شناسی / صفحه524

شیطان یکی از ابعاد خود ماست ,

چنان که روح خدا یکی از ابعاد دیگر خود ماست .

دکتر علی شریعتی / میعاد با ابراهیم / صفحه 252

به من بگو:"نگو"، نمیگویم!، اما نگو:نفهم ، که من نمی توانم نفهمم ، من می فهمم!.

 

هیچ گاه  تنهایی و کتاب و قلم ، این سه روح و سه زندگی و سه دنیای مرا کسی از من نخواهد گرفت ... دیگر چه می خواهم ؟ آزادی چهارمین بود که به آن نرسیدم و آن را از من گرفتند. 

( گفتگوهای تنهایی ، ص ۱۲۰۹ ) 

عده ای مثل قرص جوشانند، در لیوان آب که بیاندازیشان

 طوری غلیان کرده و کف می کنند که سر می روند

 اما کافی است کمی صبر کنی

 بعد می بینی که از نصف لیوان هم کمترند


پ ن :  برا من نه! برا دکتر "یادگاری" بنویسید

 

 

ازدواج یک "زن" با "سگ" ! ! !                           ( آزادی غرب که میگویند یعنی این جور بدبختی ها

یک زن تبعه آمریکا به دلیل فرار از خیانت مردان با برگزاری مراسم رسمی سگ خود را به عنوان همسری برگزید.
نیمروز - یک زن آمریکایی پس از چهار بار تجربه زندگی ناموفق با برگزاری مراسم ازدواج در میان دوستان و شنایان خود، سگش را به عنوان همسری برگزید. یکی از سرشناسان منطقه نیز در این مراسم حضور داشت و به دو زوج گفت: برای هر یک از شما آرزوی خوشبختی می کنم!
در شب عروسی، زن با لباس عروس و آرایش کامل و سگ با یک دست کت و شلوار حضور پیدا کردند. این زن درباره علت ازدواجش با یک سگ گفت: این سگ از همسران سابق من باوفا تر هستند.

لازم به ذکر است در سه فروردین امسال خبر دیگری نیز مبنی بر ازدواج یک زن آمریکایی با الاغ مورد علاقه اش منتشر شد. به نظر می رسد در آمریکا به دلیل بی بند و باری های جنسی یا به قول خودشان آزادی های جنسی و لیبرالیزم فرهنگی، بینیان های خانواده آن قدر سست شده که برخی این گونه وارد زندگی حیوانی می شوند و شوهر مورد علاقه شان را از میان حیوانات بر می گزینند.

به نظر می رسد تمامی این اتفاقات شواهدی غیر قابل انکار مبنی بر رد آن تفکر مضحک است که چون در غرب مسائل جنسی آزاد است، همه برایشان عادی شده و کسی چشم چرانی نمی کند یا خیانت نمی کند یا عقده ای نیست و از این دست استدلال های بی پایه و اساس!

 

مسلمان شدن بانوی ژاپنی در لاهیجان...(خوش بحالش که به معنای اسلام رسیده)

زن 29 ساله ژاپنی ساکن شهر تویوناگاشی که به شغل داروسازی مشغول است، نزد امام جمعه لاهیجان به دین مبین اسلام و تشیع مشرف شد و نام فاطمه را برای خود برگزید.

خانم دکتر ژاپنی پیش از ظهر روز چهارشنبه 28 فروردین ـ با حضور در دفتر امام جمعه این شهر به دین اسلام و تشیع مشرف شد.

خانم دکتر «فوساکو کونی‌شی» 29 ساله و ساکن شهر تویوناگاشی ژاپن است که به شغل داروسازی مشغول است.

این خانم بودایی بر اثر رفت و آمد با خانواده «ابوالقاسم چشم‌خروشان» و خواهر وی که لاهیجانی و ساکن ژاپن هستند، به دین مبین اسلام علاقه‌مند شد.

این خانم ژاپنی پس از مطالعه درباره اسلام و تشیع، امروز در محضر حجت‌‌الاسلام محمدتقی صرفی‌پور امام جمعه لاهیجان به دین اسلام و تشیع مشرف شد و نام فاطمه را برای خود برگزید.

امام جمعه لاهیجان به این خانم برای خارج شدن از تاریکی و ورود به نور اسلام و تشیع تبریک گفت.

تصاویر...

یه چند تا تصویر زیبا و پر معنا رو که خودم خیلی دوست داشتم گذاشتم ادامه مطلب

 

  حتما در ادامه مطلب  ببینیـد . . .

به نظر شما کدوما  با معناتر وقشنگ تر بودن؟

 

نظر (یادگاری) یادتون نره!

ادامه نوشته

برای چی اومدی دانشگاه...؟؟؟

من دانشجوم.... اما یه دانشجو باید مشخص کنه برای چی زحمت کشیده و درس خونده تا بیاد دانشگاه؟

برای لغو امتحان و جیم زدن از کلاس؟! برای مسخره به استاد یا همکلاسیا؟!

برای وقت گذرونی و تفریح ؟! برای تغییر قیافه و عقیده؟!

برای درس نخوندن و تقلب کردن؟!

برای  . . . .

یا نه. برای جوییدن علم و دانش!!! 

آخرش بگو...مرد! هستی یا نه؟!

پسر سرزمین من....
معلوم هست کجایی خیلی وقت است تو را گم کرده ایم
دیروز داشتی مردانه در میدان میجنگیدی . . .
 
امروز در آرایشگاه ها ابرو بر میداری ، مو رنگ میکنی ، دماغت را سر بالا میکنی . . .

آهای پسر سرزمین من . . .

دختران سرزمین من نیاز به مردی دارند که محکم باشد ، قوی باشد در سختی ها ، در دشواری ها همراه و همیارشان باشد انقدر قوی باشد که همه دنیا در برابرش کم بیاورد . . .
یه کم...فقط یه کم غیرت داشته باش و "مرد" باش

رفتار و کردارت بزار مردونه باشه و عشوه نکن و چشاتو به ناموس مردم نبند که گرفتارت میکنه و به یاد داشته باش "دنیا قانون سوم نیوتنه! هر عملی عکس العملی داره!"

 

منبع: smh1366.

لطفا بیشتر به فرزندانتان اهمیت بدهید...

عدالت و انصاف؟!هست یا نیست؟؟

مزاحم لیزر انداز در ورزشگاه آزادی را بشناسید...

غیـــــــــــــــــــــــــر ت !؟

مردای قدیم غیرتشون ایول داشته اما (  نا ) مردای امروز خودشون که هیچ غیرت ندارن بی غیرتی هم میکنن...

ای کاش به زمانی برگردیم که سرکوچه ها لوتی  و یاور بود و ناموس مردم ناموس اونا بود نه الان که هر بی ناموسی تو خیابون هتک حرمت میکنه.....                      نظر شما چیه؟

حسین پناهی

اشعاری از فیلسوف دیوانه استاد حسین پناهی..... روحش  شاد

جاودانگی عشق

به آتش نگاهش اعتماد نکن

!لمس نکن

! به جهتی بگریز که بادها خالی از عطر اویند

،به سرزمینی بی رنگ

! بی بو و ساکت

آری

، بگریز و پشت ابدیت مرگ پنهان شو

!اگر خواستار جاودانگی عشقی

 

 

هوا

آیا کسی سلامی گفته
که محکوم سکوت جوابش باشم ؟
آه ! ضرورت های با شکوه انسانی
زمان طولانی تر از آن چیزی ست
که ساعت به ما نشان میدهد !

 

سلام

چشم تنگ کردنتان کرشمه شما ،
برای بیوه دخترهای رنگ پریده و رومانتیک !
پری های پر پنبه ای شعر فردای شما!
زبانتان مار را از لانه بیرون میکشد
عمودی ها و افقی هایتان بی حکمت نیست !
اگر سلام را نمیخاستید،
ما مجبور به تکرار این همه حقارت نمیشدیم!!!!!!!!

 

 

 

 

به این میگن امر به معروف...

سید مهدی که از پله های منبر پایین میاد، بانی مجلس هم کم کم از میان جمعیت راه باز میکنه
وقت خداحافظی، حاجی دست می کنه جیب کتش… : آقا سید ناقابله، اجرتون با صاحب اصلی محفل…
حاجی (بانی مجلس)، سید مهدی رو تا منزل بدرقه میکنه در مسیر، خانمی رو می بینند
زن، خیلی جوان نبود. اما میانسال هم نبود. زیر تیر چراغ برق خیابان لاله زار، جوراب شلواری توری، آرایش کرده، گیس های پریشون ...
سید مهدی انگار فکرش جای دیگه است : ... (بقیه ش جالبه! در ادامه مطلب بخونید حتما!!)

ادامه نوشته

برداشت آزاد ...

شما از این تصویر چه برداشتی دارید ؟؟؟

یاد بگیـریــم زود قضـاوت نکنیــــــــم !

این روزها دیگه ریش و تسبیح و چادر نشانه ی تقوا و بندگی و خوب بودن نیست... گول ظاهر رو نخورید.درسته که میگن:"از کوزه همان برون تراود که در اوست" اما تو جامعه گرگ در لباس میش به وفور دیده میشه مثلا عبدالمالک ریگی  یادتونه که یک قبضه ریش داشت!من خودم دیدم گفتم این امکان نداره چنین جنایاتی کرده باشه اما خوب ذاتش حیوان بود. یا خانم ...(بووووق!) که این همه با چادر و ظاهری فرهنگی و متدین تو کشور جولان میداد اما حالا روی دیگه شو ظاهر کرده و تو هر سایتی میری حرف از اون و امثال اونه...

اینا فقط نمونه هایی بود.مطمئنم خودتون بیشتر از ایناشو دیدین.خلاصه بگم که حواستونو جمع کنید و اگه خواستین یه نفرو بشناسین یا درموردش قضاوت کنید فقط ظاهرو نبینید و سعی کنید از روی ذات و باطنش حرف بزنید.     مثلا تصویر زیر رو نگاه کنید...

زیارت خدا فقط در کعبه نیست...(حتمابخوانید)

شخصی نزد حلاج اومد و گفت: من سالها ثروتم رو جمع کردم که به عربستان برم و خدا رو زیارت کنم
در راه که می رفتم به روستایی رسیدم که به خاطر جنگ ویران شده بود مردم زخمی بودن و سر پناهی نداشتند مقداری از ثروتم را خرج ساختن سرپناه و دارو برای مردم کردم.
به روستای دیگری رسیدم کودکان یتیم و گرسنه را دیدم با باقی مانده ثروتم برای انها غذا تهیه کردم.
به روستای دیگری رسیدم جوانی را دیدم زیر درخت نشسته بود تنها و غمگین پرسیدم چرا ناراحتی گفت دختری که دوسش دارم پدرش گفته دخترش را به کسی میدهد که اسب داشته باشد من اسبم را به او دادم
به خود امدم دیدم دیگر هیچ چیز ندارم. از ادامه دادن راه منصرف شدم و به شهرم بازگشتم.
وبا نارحتی به حلاج گفت:  من بعد از این همه سال انتظار نتوانستم خدا را زیارت کنم!

و حلاج به او گفت:
تو خدا را زیارت کردی!!...   خدا سرپناهی نداشت تو برای خدا سر پناه ساختی . خدا زخمی بود تو خدا را درمان کردی . خدا گرسنه بود تو خدا را سیر کردی. خدا تنها و غمگین بود تو خدا را از تنهایی در اوردی
و حلاج در پایان گفت خدای حقیقی در هیچ کشوری و بر هیچ زیانی زندانی نیست.
خدا یاری رساندن به انسانهاست....   "تاحالا چند بار به کعبه رفته ایم؟"

پاسخ رضا صادقی به خارج نشینان

پاسخ جالب رضا صادقی به دعوت خارج‌نشینان
رضا صادقی خواننده کم‌حرف و بی‌حاشیه موسیقی پاپ در واکنش دعوت برخی خارج‌نشینان گفت: من همین جا کنار گرانی‌های همین مردم و ارزانی‌هایش، کنار خوبی‌هایش و کنار ضبط‌های بی‌کیفیتش می‌مانم.

خیلی جالب گفته کنار خوبی هایش و ضبط بی کیفیتش ...

یه روز یه ترکه ...

یه روز یه ترکه میره سبزی فروشی تا کاهو بخره ، عوض اینکه کاهوهای خوب را سوا کند ، همه ی کاهو های نامرغوب را سوا میکنه و میخره . ازش می پرسند چرا اینکار را کردی میگه : صاحب سبزی فروشی پیرمرد فقیری هست. مردم همه ی کاهوهای خوب را میبرند و این کاهوها روی دست او میمانند و من بخاطر اینکه کمکی به او بکنم اینها را میخرم . اینها را هم میشود خورد. . . این ترکه کسی نبود جز عارف بزرگ آقا سید علی قاضی تبریزی (ره)

یه روز یه ترکـــه میره جبهه ، بعد از یه مدت فرمانده میشه یه روز بهش می گن داداشت شهید شده افتاده سمت عراقی ها اجازه بده بریم بیاریمش جواب میده کدوم داداشم؟! اینجا همه داداش من هستن اون ترکـــه تا زنده بود جنگید و به داداش های شهیدش ملحق شد . اون ترکـــه کسی نبود جز مهدی باکری

به یه ترکه گفتند کتابی بنویس ، ترکه برای تالیف آن کتاب حدود چهل سال تحقیق و مطالعه کرد و بیش از ده هزار کتاب را تمام خواند و به حدود صد هزار کتاب، مراجعه مکرر داشت. او برای یافتن منابع و کاوش در کتاب خانه های هند، ترکیه، ایران، عراق و ...، سفرهای متعدد انجام داد و بالاخره یک کتاب 11 جلدی نوشت . این ترکه کسی نبود جز علامه امینی و آن کتاب نیز همان الغدیر بود.

یه روز یه ترکه داشته ذکر میگفته ، در وسط ذکر هنوز ذکر تمام نشده بود که یک حوری بهشتی با جامی در دست از سمت راست او می آید و جام شراب بهشتی را تعارف میکند اما چون ذکر هنوز تمام نشده بود ترکه به حوری اعتنا نمیکنه ، حوری از سمت چپ میآید ولی بازهم ترکه اعتنا نمیکنه و حواسش را جمع ذکر حقتعالی میکند تا اینکه حوری از نظر ناپدید میشه و ترکه بالاخره ذکر خدا را همانگونه که استادش گفته بود کامل میکنه. . . این ترکه کسی نبود جز علامه طباطبایی.

منبع:http://nasimemasal.blogfa.com/

واقعا بی انصافیه که در مورد اقوام ایرانی و هرقوم دیگری فقط و فقط برای خنده جوک ساخت! در این اقوام مردمانی بوده اند که نامشان ماندگار است پس چرا توهین و مسخره!؟

بیایم به خاطر خودمون که کسی فردا براخودمون جوک و لطیفه درست نکنه و برای رضای خدا به اقوام جوک و لطیفه نسبت ندیم و دچار گناه غیبت نشیم که همانا"غیبت بدتر از زنا است!"

تو این دنیایی که همه دوست دارن خاص باشن،تو عادی باش!اینجوری خاص ترینی...

!!!   مانکن آمریکایی مسلمان شد   !!!

جیمی مانکن آمریکایی است که چندین ماه پیش به اسلام روی آورده است.او پیش از تشرف به عنوان یک مانکن در مزون لباسی مشغول به کار بوده و به گفته خود او برای حفظ ظاهرش مجبور به مصرف مواد مخدر شده که به مدت پنج سال به آن اعتیاد شدید داشته است.

اندکی در مورد علت مسلمان شدن او:

جیمی دلیل اصلی مسلمان شدنش را احترام اسلام به زنان عنوان کرد و گفت: «من در یک خانواده مسیحی به دنیا آمدم؛ ولی هیچ وقت جوابی برای سؤالاتم درباره خداوند پیدا نکردم و تا سن 31 سالگی نتوانستم خدا را احساس کنم.

دلیل این که به دین اسلام جذب شدم، همسر ایرانی ام بود.و...( بقیه شو در ادامه مطلب حتما بخونید

ادامه نوشته

تاکسی...

تو تاکسی که میشینیم به مسائلی که معمولا اتفاق میوفته تذکر میدیم ؟؟
تذکر به صحبتهای نا حقی که میشه؟، به راننده در مواقعی که نباید ترانه پخش بشه؟ و . . .

باب یه سری مسایل هست که ساده از کنارشون رد میشیم اما بد جور دامنگیرن و به وقته ش خفتمونو میگیره و کاریش نمیشه کرد.... بیایم بیشتر توجه کنیم ما که مثلا بچه شیعه ایم...

دانشجویی که حال اوباما را گرفت !

به گزارش صراط، باراک اوباما در جریان سخنرانی خود در دانشگاه حیفا برای سؤال یک دانشجو که پرسید :
« آیا "راشل کوری" آمریکایی که با سلاح اهدایی واشنگن در سرزمین های اشغالی فلسطین کشته شده را می شناسی؟ پاسخی نداشت.»
به گزارش العالم، این "ربیع عید" جوان 24 ساله فلسطینی بلافاصله توسط پلیس رژیم صهیونیستی بازداشت شد ، اما قبل آن چند نکته مهم را خطاب به اوباما فریاد شد.
ربیع با قطع سخنان اوباما ، خطاب به او خاطر نشان کرد: «تو برای برقراری صلح و سازش به اینجا آمده ای یا برای تقدیم سلاح هایی بیشتر به رژیم صهیونیستی به منظور قتل و کشتار ملت بی دفاع فلسطین؟ آیا راشل کوری را می شناسی که با مال و سلاح دولت تو به قتل رسید؟»
"راشل آلن کوری" عضو آمریکایی جنبش اتحاد جهانی (ISM) بود که در طول انتفاضه "الاقصی" در سرزمین های اشغالی فلسطین به عنوان یکی از فعالان این جنبش به نوار غزه رفت. راشل در مارس 2003 میلادی، هنگامی که بلدوزر نیروهای رژیم اسرائیل در نوار غزه قصد تخریب خانه های فلسطینیان را داشت و وی می خواست راه بلدوزر را سد کند، به شکل عمدی توسط بلدوزر زیر گرفته شد و کشته شد.
ربیع عید، دانشجوی دانشگاه حیفا و از ساکنان یکی از روستاهای شهر الخلیل است و به نظر می رسد جمهوری اسلامی ایران به عنوان اصلی ترین حامی ملت فلسطین با دعوت از وی در همایشی مانند کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه ملت فلسطین، از وی به طور ویژه تجلیل کند.

منبع: یاس کبود-خبرگزاری

هی میگن کشور دست مذهبی هاست!!!