حسین پناهی
![]()
اشعاری از فیلسوف دیوانه استاد حسین پناهی..... روحش شاد
جاودانگی عشق
به آتش نگاهش اعتماد نکن
!لمس نکن
! به جهتی بگریز که بادها خالی از عطر اویند
،به سرزمینی بی رنگ
! بی بو و ساکت
آری
، بگریز و پشت ابدیت مرگ پنهان شو
!اگر خواستار جاودانگی عشقی
![]()
![]()
![]()
هوا
آیا کسی سلامی گفته
که محکوم سکوت جوابش باشم ؟
آه ! ضرورت های با شکوه انسانی
زمان طولانی تر از آن چیزی ست
که ساعت به ما نشان میدهد !
![]()
![]()
![]()
سلام
چشم تنگ کردنتان کرشمه شما ،
برای بیوه دخترهای رنگ پریده و رومانتیک !
پری های پر پنبه ای شعر فردای شما!
زبانتان مار را از لانه بیرون میکشد
عمودی ها و افقی هایتان بی حکمت نیست !
اگر سلام را نمیخاستید،
ما مجبور به تکرار این همه حقارت نمیشدیم!!!!!!!!
![]()
![]()
![]()
+ نوشته شده در ساعت توسط MS2S
|
اول سلام....